با ما همراه باشید

اقتصاد کلان

بحران بدهی‌های دولتی، تورم و بیت‌کوین چه ارتباطی با هم دارند؟

48149
ترقی آنلاین:در طول تاریخ آمریکا فقط یک بار بوده که بانک مرکزی توانسته با افزایش نرخ بهره، به جنگ تورم سنگین ناشی از شوک زنجیره تامین برود. در دهه ۱۹۸۰ پال ولکر، رئیس فدرال رزرو مجبور بود با تورم دو رقمی ناشی از بحران نفتی دهه ۱۹۷۰ مقابله کند مقابله کند. او مجبور شد نرخ بهره را ۲۰ درصد افزایش دهد و البته سیاستش موفقیت‌آمیز بود.
به گزارش پایگاه خبری ترقی آنلاین:بزرگ‌ترین حباب اقتصاد جهان چیست؟ گروهی می‌گویند بازار بورس، عده‌ای دیگر معتقدند ملک و بقیه هم می‌گویند بازار بیت‌کوین و بقیه رمزارزها حبابی شده است و به زودی می‌ترکد. همه احتمالاً اشتباه می‌کنند. چون ما با حبابی طرفیم که از شرق تا غرب کش آمده، از مردم تا شرکت‌ها تا دولت‌ها درگیر آنند. این حبابی است که آنقدر بزرگ شده که نترکیدنش عجیب به نظر می‌رسد. ما از بحران جهانی بدهی‌ها صحبت می‌کنیم.
احتمالاً باورتان نمی‌شود که بدهی‌های دولتی و خصوصی در جهان به رقم ۲۲۶ تریلیون دلار رسیده است. یعنی ۲۵۶ درصد کل تولید ناخالص داخلی (GDP) جهان. این بزرگ‌ترین موج بدهی است که بشر به خود دیده است. چرا به آن موج می‌گوییم: چون بحران بدهی به صورت موجی می‌آید و می‌رود: دوره‌های تراکم سریع بدهی و پس از آن کاهش سریع بدهی‌ها. از دهه ۱۹۷۰ میلادی ما شاهد ۳ موج جهانی بدهی بوده‌ایم اما موج کنونی بزرگ‌ترین و طولانی‌ترین موجی است که به خود دیده‌ایم. موج کنونی از سال ۲۰۱۰ آغاز شد و از سال ۲۰۱۸ زمزمه‌ها در مورد طولانی‌شدن و بزرگ‌شدن این موج شنیده می‌شد. اما بعد کرونا رسید و جهان با بحران مهم‌تری روبرو شد. دولت‌ها مجبور شدند به کرونا واکنش سریع نشان دهند و در بدهی سنگین‌تری فرو رفتند. فقط در سال ۲۰۲۰ حدود ۲۰ تریلیون دلار به بدهی‌های جهانی اضافه شد. این بزرگ‌ترین حجم بدهی سالانه است که از زمان پایان جنگ جهانی دوم دیده‌ایم. البته دولت‌ها چاره دیگری هم نداشتند: اقتصاد در واکنش به کرونا به خواب رفته بود و بانک‌های مرکزی باید پول چاپ می‌کردند. مسئله دیگر این بود که گرفتن وام طی این دوره به شدت ارزان شده بود. بانک‌های مرکزی کشورهای مختلف نرخ بهره را نزدیک به صفر رسانده بودند تا همه بتوانند وام بگیرند. این نرخ بهره حدود دو سال نزدیک به صفر نگاه داشته شد. دولت‌ها تلاش کردند با چاپ اسکناس در مقیاسی عجیب، اقتصاد را غرق در پول کنند.
این حجم از تزریق پول به اقتصاد و نرخ بهره پایین چه تاثیری داشت؟
با شرکت‌های غیرمالی شروع می‌کنیم که طی این مدت بیشترین وام را – پس از موسسات دولتی – دریافت کردند. آنها از فرصت نرخ بهره به شدت پایین استفاده کردند تا وام بیشتری بگیرند و کسب و کارشان راحت‌تر رشد کند. بر اساس گزارش‌ها، شرکت‌های آمریکایی در بهار گذشته ۱۰.۵ تریلیون دلار بدهی داشتند. خیلی از این شرکت‌ها در اصل بدون وام‌های کم‌بهره دوران کرونا مطمئنا ورشکست می‌شدند. از شرکت‌های هواپیمایی، کشتی‌های تفریحی، سوپرمارکت‌ها، خودروسازها و هواپیماسازها حرف می‌زنیم.
ممکن است فکر کنید آن دسته از شرکت‌هایی که به مشکل برخورده‌اند باید با حساسیت بیشتری زیر بار بدهی تازه بروند. نه. طبق بررسی‌ها تعداد زیادی از شرکت‌هایی که طی این دوران وام گرفته‌اند از قبل می‌دانستند هیچ شانسی برای بازپرداخت این وام‌ها نخواهند داشت. آنها فقط آنقدر درآمد داشتند که بهره وام‌شان را بدهند و چون اصولاً با این پول سرمایه‌گذاری خاصی روی رشدشان نکردند هیچ وقت قرار نیست بدهی‌شان را پرداخت کنند.  به این شرکت‌ها «شرکت‌های زامبی» می‌گویند. شرکت‌هایی که بدون وام‌های ارزان بانکی اصلاً نمی‌توانند وجود خارجی داشته باشند و از درون مرده به حساب می‌آیند.
این مشکل محدود به آمریکا نمی‌شد. بحران بدهی‌های شرکتی در چین هم به شدت بالا گرفته است. بر اساس گزارش بانک جهان، میزان بدهی شرکت‌های خصوصی چینی از مجموع بدهی‌های دولتی و خانگی چینی‌ها بیشتر شده است. اگر این رقم بدهی را با بدهی‌های شرکتی در دیگر کشورها مثل آمریکا، انگلیس، ژاپن و اتحادیه اروپا مقایسه کنید می‌بینید که اوضاع شرکت‌های چینی اصلاً خوب نیست و حتی پیش از ضربه کرونا هم اقتصاددانان نسبت به حجم بدهی‌های بخش خصوصی در چین ابراز نگرانی کرده بودند. در چین به خصوص بحران بدهی در حوزه ساخت و ساز خطرناک شده است: پیمانکاران بدون احساس مسئولیت از موسسات مالی چینی و غیرچینی وام‌های سنگینی گرفتند و با ساخت بی‌رویه بازار مسکن را هم حبابی کردند. بحران جدی شرکت اِوِرگرند از همین دسته است و هنوز معلوم نیست با سقوط این غول چه بلایی سر بازار مسکن و اقتصاد چین می‌آید.
البته فقط شرکت‌ها از روند چاپ پول در دوران کرونا پول به جیب نزدند. خانواده‌ها هم طی این دوران وام‌های خوبی گرفتند. به همین خاطر در اقتصادهای پیشرفته طی سال‌های اخیر بدهی مصرف‌کنندگان هم مثل باقی بدهی‌ها در حال افزایش بوده است. بانک‌های مرکزی برای آن‏که رشد اقتصادی را شدت ببخشند تلاش کردند با تزریق پول کاری کنند که مصرف‌کننده‌ها بیشتر خرید کنند. وقتی شما نرخ بهره را پایین می‌آورید و وام‌گرفتن را آسان می‌کنید مردم عادی حتماً از این فرصت استفاده می‌کنند. بدهی خانوار در حوزه‌های مختلفی رخ می‌دهد: وام مسکن، خرید خودروی قسطی، بدهی کارت اعتباری، وام دانشجویی و… . بدهی خانوار در بعضی کشورها به شدت بالاتر از بقیه است: مثل کانادا. با آن‏که میزان افزایش بدهی خانوار قابل مقایسه با بدهی دولت‌ها (کسری بودجه) و بدهی شرکت‌ها نیست اما رقم سنگینی است. مثلاً در آمریکا در سه‌ماهه دوم سال گذشته میزان بدهی خانوارها به رقم باورنکردنی ۱۵ تریلیون دلار رسید. این تقریباً ۸۰ درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) آمریکاست! بزرگ‌ترین عامل افزایش بدهی خانوار وام‌های مسکن هستند که به حدود ۱۰ تریلیون دلار می‌رسد. این میزان بدهی از بدهی‌ها پیش از بحران مالی ۲۰۰۷ بیشتر است. نکته اینجاست که اگر بخواهیم این آمار را با دیگر کشورهای توسعه‌یافته مقایسه کنیم وضع خانوارهای آمریکایی بهتر از بقیه است. (نمودار ۲ را ببینید.) در واقع در میان کشورهای توسعه یافته کانادا در سال ۲۰۲۰ بالاترین رشد بدهی خانوار را داشت: چیزی حدود ۸۰ درصد رشد!
بدهی خانوار فقط به خانواده‌ها فشار نمی‌آورد و روی وضعیت کلی اقتصاد کشور هم تاثیر می‌گذارد، همان‌طور که بدهی‌های وام مسکن یکی از عوامل اصلی بحران مالی سال ۲۰۰۷ آمریکا بود). موقعی که فدرال رزرو تصمیم بگیرد نرخ بهره را برای مقابله با تورم بالا ببرد گروهی از این دریافت‌کنندگان وام‌های مسکن مجبورند قسط خود را با نرخ جدید بدهند و این فشار سنگینی به خانواده‌ها وارد می‌کند.
حالا می‌رسیم به بزرگ‌ترین بدهی موجود در بین همه بدهی‌ها: بدهی دولتی. پس از ضربه کرونا، دولت‌ها مجبور شدند در مقابله با بزرگ‌ترین رکود خود – از زمان رکود بزرگ دهه ۳۰ میلادی – تا آنجا که می‌توانند پول چاپ کنند (قرض کنند) و تا به بازارها، شرکت‌ها و خانواده‌های ضربه‌خورده پول برسانند. و به خاطر سیاست فدرال رزرو در پایین نگه‌داشتن نرخ بهره، کشورهای خارجی دیدند که اگر از خارجی‌ها وام بگیرند به ‏صرفه‌تر خواهد بود. این وام‌ها به صورت اوراق قرضه دلاری بود و کشورهایی مثل اندونزی، برزیل، مکزیک، آفریقای جنوبی و ترکیه حالا با بالا رفتن نرخ بهره در آمریکا دچار دردسر جدی خواهند شد. در دهه‌های گذشته این شکل از بدهی خارجی به بحران‌های جدی منجر شده: مثل بحران بدهی‌های آمریکای لاتین در دهه ۱۹۸۰ و بحران بازارهای مالی آسیایی در ۱۹۹۷.
در بعضی از کشورهای در حال توسعه وضعیت بدهی خارجی به حدی جدی است که اگر فدرال رزرو آمریکا نرخ بهره را ۱ تا ۲ درصد بالا ببرد کشور به مرز ورشکستگی می‌رسد. سیاستمداران این کشورها شبانه‌روز دعا می‌کنند که نرخ بهره در آمریکا به شکل حداقلی بالا برود، اما آمریکا هم که طی سال‌های اخیر بی‌رویه پول چاپ کرده و تورم را به اوج رسانده، چاره‌ای پیش روی خود نمی‌بیند جز اینکه نرخ بهره را بالا ببرد.
البته بخشی از تورم کنونی را مدیون اختلالات در زنجیره تامین (supply chain) هستیم اما علت اصلی بحران چاپ پول بوده است. به همین خاطر است که فدرال رزرو از چند ماه پیش به کرات اعلام کرده که پول کمتری به اقتصاد تزریق می‌کند و نرخ بهره را در ماه مارس بالا خواهد برد. (سیاستی که ضربه سنگین به بازار بورس و کریپتو زده و آنها را در وضعیت نزولی کنونی قرار داده است.)
هنوز میزان دقیق افزایش نرخ بهره مشخص نیست. (وضعیت تورم و بیکاری این میزان را مشخص خواهد کرد.) طی سیستم آمریکایی نرخ بهره هر بار ۰.۲۵ درصد بالا یا پایین آورده می‌شود و طبق پیش‌بینی بانک‌های آمریکایی، بانک مرکزی قرار است تا پایان سال ۲۰۲۲ بین ۴ تا ۷ بار نرخ بهره پایه را بالا ببرد این یعنی در کل شاهد افزایش ۱.۵ تا ۲ درصدی نرخ بهره خواهیم بود.
و این یعنی تمام نرخ‌های بهره دست‏کم ۲ درصد بالا خواهند رفت: نرخ بهره وام‌های شرکتی، وام مسکن و نرخ بهره کارت‌های اعتباری. همه اینا ضربه سنگین به شرکت‌ها و خانواده‌هایی می‌زند که فکر می‌کردند تا مدت‌ها قرار نیست نرخ بهره بالا برود.
به همین خاطر افراد و شرکت‌ها مجبور می‌شوند برای پرداخت اقساط خود به فروش دارایی‌ها روی بیاورند و انتظار می‌رود ابتدا آن دسته از دارایی‌ها به فروش رود که راحت‌تر به فروش می‌رود: سهام بازار بورس و سرمایه‌های کریپتو.
اما کشورهای در حال توسعه‌ای مثل آفریقای جنوبی یا ترکیه که همین حالا هم در پرداخت بدهی‌ها مشکل دارند چطور؟ این احتمال وجود دارد که با بالا رفتن ۲ درصدی نرخ بهره در سال ۲۰۲ آنها واقعاً نتوانند بدهی خود را پرداخت کنند و این بحران در جهان به هم متصل کنونی به معنای مشکل جدی برای سیستم مالی دنیاست. ضمناً این دولت‌ها مجبور می‌شوند به جای سرمایه‌گذاری در اقتصاد، سرمایه‌های خود را صرف پرداخت اقساط کنند.
اما آیا واقعاً افزایش نرخ بهره در همین ۲ درصد متوقف می‌شود؟ اگر دولت‌ها نتوانند تورم را کنترل کنند چه؟ چه می‌شود اگر مشکلات مربوط به کرونا و زنجیره‌های تامین در سراسر سال ۲۰۲۲ باقی بمانند و نگذارند تورم کاهش یابد؟ یا فدرال رزرو باز هم نرخ بهره را بالا خواهد برد؟
در طول تاریخ آمریکا فقط یک بار بوده که بانک مرکزی توانسته با افزایش نرخ بهره، به جنگ تورم سنگین ناشی از شوک زنجیره تامین برود. در دهه ۱۹۸۰ پال ولکر، رئیس فدرال رزرو مجبور بود با تورم دو رقمی ناشی از بحران نفتی دهه ۱۹۷۰ مقابله کند مقابله کند. او مجبور شد نرخ بهره را ۲۰ درصد افزایش دهد و البته سیاستش موفقیت‌آمیز بود.
البته قرار نیست ما شاهد چنین روندی باشیم و این احتمال وجود دارد که با کاهش قدرت ویروس کرونا، اختلال در زنجیره‌های تامین از نیمه دوم ۲۰۲۲ کاهش یابد و در نتیجه تورم کمی کنترل شود.
فراموش نکنید که با پایان همه‌گیری کرونا، جهان وارد دوران رونق پساکرونا خواهد شد و این یعنی توریسم، تولید و خرید و فروش به شدت افزایش خواهد داشت و همین به کشورهای مقروض کمک خواهد کرد که بدهی‌هایشان را راحت‌تر پرداخت کنند.
ممکن است بگویید از سال ۲۰۱۰ تاکنون تحلیل‏گران درباره حباب بدهی‌ها حرف می‌زنند و این بار هم قرار نیست حباب بترکد. اما نکته اینجاست که اقتصادها به صورت چرخه‌ای عمل می‌کنند و چون شما بحران‌های ۲۰۰۸، ۱۹۹۷ و ۱۹۹۰ را به خاطر نمی‌آورید پس قرار نیست دوباره چیزی مشابه آنها رخ دهد. فراموش نکنید که میزان افزایش بدهی دوران کرونا از زمان جنگ جهانی دوم بی‌سابقه است. رهایی از این حجم بالای بدهی آسان نیست و ما به دولت‌ها و بانک‌های مرکزی هوشمند نیاز داریم اما آنها طی دوران کرونا نشان دادند که زیاد هوشمندانه تصمیم نمی‌گیرند.
به هر حال می‌توانیم از یک چیز مطمئن باشیم: ما وارد دوران پرنوسان بازارهای مالی شده‌ایم. مردم طی این دوران تلاش می‌کنند از دارایی‌های پرریسک خود خلاص شوند و این یعنی ما شاهد فشار بیشتری برای فروش در بازارهای بورس و کریپتو خواهیم بود.
با این حال این تحلیل کوتاه‌مدت بازار است و اگر بخواهید روی کوتاه‌مدت متمرکز شوید تصویر بلندمدت را از دست می‌دهید. تصویر بلندمدت اما به نفع کریپتو است: پس از یک دوره بحرانی مردم نهایتاً به دنبال ذخایر بلندمدت ارزش (store of value) هستند که بتواند جلوی کم‌ارزش شدن پول‌شان در برابر تورم را بگیرد. در گذشته طلا این کار را می‌کرد و حالا خیلی‌ها کریپتو و بیت‌کوین را ترجیح می‌دهند.

ادامه مطلب
تبلیغات
برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اقتصاد کلان

گرانی و تورم ایرانی ها را عصبانی تر کرده است

gerani

نرخ تورم در آخرین آمار اعلام‌شده توسط مرکز آمار در آستانه ۵۵ درصد قرار گرفته که نسبت به ۶ سال پیش رشد بسیار بالایی را نشان می‌دهد.
به گزارش ترقی آنلاین ،برای یافتن پاسخی درست به این سوال، می‌توان هم نگاه اقتصادی داشت و هم نگاه جامعه‌شناسی. از منظر اقتصادی، تورم و کاهش ارزش پول ملی به آسیب‌های اجتماعی می‌انجامد که فقر، بالا رفتن سرقت و کیف‌قاپی و زورگیری و اعتیاد و طلاق و… تنها بخشی از آنهاست.
تورم، مردم را عصبانی تر کرد

برای اینکه بدانیم تورم و افزایش گرانی‌ها چه تاثیری در سطح جامعه داشته به یک شاخص به نام «نزاع ثبت شده در پزشکی قانونی» نگاه می‌کنیم. در سال ۹۶ نزدیک به ۵۴۴ هزار «نزاع» در سازمان پزشکی قانونی ثبت شد.

اما ۴ سال بعد این رقم به بیش از ۵۸۶ هزار رسید. آمار پزشکی قانونی می‌گوید در بهار پارسال هم میزان دعوا ۸ درصد نسبت به بهار ۱۴۰۰ بالاتر است.

اما از سال ۹۲ تا ۹۶ آمار نزاع ثبت شده در پزشکی قانونی از ۶۰۷ هزار به ۵۴۴ هزار مورد کاهش پیدا کرده بود. چه چیزی موجب تغییر این شاخص و معکوس شدن روند نزاع در ایران در اواخر دهه ۹۰ شده است؟ شاید عوامل زیادی موجب چنین چیزی شده‌اند اما بخش بزرگی از آنها را باید در شاخص‌های کلان اقتصادی نظیر تورم دید.

نرخ تورم از سال ۹۲ تا ۹۶ روندی کاهشی طی کرد و از حدود ۳۳ درصد به حدود ۹ درصد کمتر شد. اما از سال ۹۶ روند افزایشی به نرخ تورم برگشت تا اینکه همین امسال به ۵۵ درصد رسید.

در واقع اینجا یک اتفاق عجیب افتاده و به ازای افزایش ۱ درصد به تورم، موارد نزاع ۱۲۰۰ مورد بالا رفته است. یعنی اگر تورم ۱۰ درصد در یک بازه زمانی رشد کرده موارد نزاع ۱۲ هزار مورد بالا رفته است.
عطش پول

پول، زبان برتر عصر ماست، اما اهمیت آن در شرایط تورمی بسیار بیشتر است. در شرایطی که تورم رشد می‌کند و اجناس و کالاها گران می‌شوند، همه دنبال این هستند که ارزش پول خود را حفظ کنند. بقای زیستی و اجتماعی انسان بیش از پیش به پول گره می‌خورد و پول به محور بحث و زندگی افراد تبدیل می‌شود.

بخش جوان یک کشور درگیر تورم که روی کاغذ باید بخش «مولد» آن باشد، برای کسب درآمد بیشتر به سمت راه‌های مختلفی می‌روند که گاه به بیراهه‌های نامشروع نیز کشیده می‌شود.

گفت‌وگوهای جوانان بر سر مسائل مالی و پول چرخ می‌زند و تکاپو برای دوچندان کردن پول و درآمد، به جای ارزش‌های اخلاقی می‌نشیند.

در شرایط تورمی، پول به ارزش غالب تبدیل و دستیابی به آن به ویژه برای دهک‌های کم‌درآمد سخت‌تر می‌شود. این شرایط در اثر تعاملات بین طبقه‌ای تشدید می‌شود. همزمان تجربه تورم برای طبقه بالاتر، افزایش «ظاهری» ثروت و برآمدن نوعی «طبقه نوکیسه» است.

جوانان طبقه پایین با مشاهده چنین شرایطی، بیش از پیش به دنبال پول درآوردن هستند و بخشی از این عطش پول، ناشی از تلاش برای رفع نیازهای اولیه و بخشی نیز ناشی از «سرابی» است که طبقه نوکیسه شکل گرفته در شرایط تورمی پیش روی آنها باز می‌کند.
بزرگسالی زودرس

شرایط تورمی و رشد بالای تورم، متولدان دهه ۷۰ و حتی ۸۰ را با دوران جوانی کوتاه، گذرا، اندوهبار و یک نوع «بزرگسالی سریع و سخت و پرچالش» روبرو می‌کند.

نتایج پژوهشی که توسط حسین افراسیابی دانشیار جامعه‏‌شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه یزد و مریم بهارلویی دانشجوی دکترای جامعه‏‌شناسی دانشگاه یزد انجام شده این موضوع را تایید می‌کند. این دو پژوهشگر با طرح پرسشنامه‌هایی از جوانان در سن کار، تلاش کرده‌اند فضای اقتصادی و تاثیر «تورم» بر سطوح و لایه‌های مختلف اجتماعی را تحلیل کنند.

در این پژوهش که دو سال پیش و همزمان با اوج‌گیری تورم در ایران در نشریه جامعه‌شناسی کاربردی دانشگاه اصفهان منتشر شده، تلاش محققان بر این بوده که با مکانیزم «مصاحبه» بتوانند به‌طور مستقیم بخشی از مشکلات و آسیب‌های اجتماعی تورم را بیان کنند. به‌طور مثال، در بخشی از این پژوهش آمده است: «پیمان ۲۳ ساله و شاغل در یک کارخانه قند می‌گوید: …

دانشجوی شبانه بودم. بعد از یک ترم مجبور شدم ترک تحصیل کنم چون پول نداشتم. شهریه خیلی زیاد شده بود. … خرج خانه هرماه برنج را من می‌خرم و با من است ولی آنقدر تورم زیاد شده که هر رویایی که داشتم غیرممکن شده است و تازه باید خیلی زود وارد دخل و خرج خونه و قسط و بدهی شوی.»
محوریت پول در عادت‌واره‌ها

نویسندگان این پژوهش عنوان می‌کنند که زندگی در شرایط فشار اقتصادی و به‌طور خاص تورم، سبب شکل‌گیری یا برساخت منش یا عادت‌واره معینی در جوانان شده است.

از نظر پژوهشگران، مقوله‌های هفت‌گانه برساخته در این مطالعه، منش معینی را شکل می‌دهند که مهم‌ترین فاکتور تشکیل‌دهنده این منش، محوریت پول و زندگی در شرایطی از احساس «بی هنجاری» است.

نویسندگان می‌گویند ارزش پول در اثر تورم در منظومه عادت‌واره جوانان طبقه پایین تشدید شده است. چرا که تورم اقتصادی بالا و مکرر این ولع پول را در افراد ایجاد کرده است.

ولعی که بر اساس آن، کنشگران اجتماعی به این نتیجه رسیده‌اند که همه مشکلات از طریق پول قابل برطرف شدن هستند و پول حلال همه مسائل تلقی می‌شود.

از طرف دیگر، به دلیل زندگی در میدان پیش‌بینی‌ناپذیر شرایط اقتصادی، نوعی احساس سردرگمی، بی‌هنجاری و روزمرّگی از طرف جوانان پذیرفته و برای آنها عادی شده است.
نگرانی از فرهنگ فقر

نویسندگان این پژوهش همچنین از یک «نگرانی بزرگ» صحبت می‌کنند که از دیدگاه آنها، «تقویت فرهنگ فقر» نام دارد. این مفهوم می‌گوید «زندگی در شرایط فقر و فشار اقتصادی، بیکاری و پایین بودن دستمزد از زمینه‌های شکل‌گیری فرهنگ فقر است.

یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های فرهنگ فقر، توجه شدید به زمان حال و اکنون همراه با ناتوانی از چشم‌پوشی موقت از برخی چیزهای خوشایند، به دلیل چیزهای خوشایند بزرگ‌تر در آینده است. شرایط تورمی به این فرهنگ دامن می‌زند.
قناعت ‌پیشگی

مهم‌ترین مکانیزمی که جوانان طبقات پایین برای کنترل و کاهش هزینه‌ها در شرایط تورمی به کار می‌برند، حذف «هزینه‌های غیرضروری است.» آنها سعی می‌کنند با جلوگیری از ریخت و پاش‌های اضافه، حذف فراغت و محدودیت در روابط دوستانه و حضور در مهمانی و مسافرت هزینه‌های خود را جواب دهند.

پژوهشی که به آن اشاره کردیم در این باره به نقل از نوید ۲۷ ساله، مجرد و فروشنده می‌گوید: «… با دوستانم که اصلا دیگر بیرون نمی‌روم. چون پول می‌خواهد. قبلا می‌شد کباب بخورم الان فقط می‌توانم فلافل بخورم. مهمانی که اصلا ‌وجود ندارد و حتی یک تی‌شرت ساده هم نمی‌خرم…» تورم موجب شده تا افراد با دقت و حساب و کتاب بیشتری خرید کنند.

اما از آن سو، ‌گرانی و تورم اوقات فراغت را نیز کاهش داده است. بخشی از آن به دلیل ناتوانی در تامین هزینه‌ها و به قول مشارکت‌کنندگان در این پژوهش، «صرفه‌جویی و قناعت» است.
ناهنجاری تعاملی

آسیب‌ها و ناهنجاری‌های موجود در روابط روزمره، تعاملات خانوادگی، دوستی و شغلی از پس تورم بالاتر می‌رود. نویسندگان این پژوهش عنوان می‌کنند که از نتایج این مصاحبه‌ها چنین برداشت می‌شود که تورم تنها سبب تضعیف، سستی و کمرنگ شدن حمایت‌ها و پشتیبانی‌های خانواده‌ها از یکدیگر نشده، بلکه موجب روابط تصنعی شده است.

در این پژوهش ذکر شده که بر اساس آنچه مشارکت‌کنندگان از تجربه خود نقل کرده‌اند، حمایت‌های متقابل بین خانواده‌ها کاهش یافته و اعتماد و صمیمیت نیز میان افراد خانواده و اقوام و نزدیکان کمتر شده است.

حتی روابط همسایگی نیز مانند گذشته نیست و بسیار محدودتر شده است. براساس آنچه مشارکت‌کنندگان جوان این پژوهش گفته‌اند، والدین دیگر قادر نیستند مانند گذشته فرزندان خود را حمایت کنند، صمیمیت و گفت‌وگوهای خانوادگی کمرنگ شده و رابطه زندگی با شادمانی و محبت را کاهش داده است و در مواقعی که خانواده‌ها دور هم باشند هم بحث و جدل مالی بسیار غالب است.

سعید ۲۶ ساله و مجرد در این باره می‌گوید: «…کلا رفت و آمدها قطع شده و کسی دعوت نمی‌کنه از بس هزینه‌ها بالا رفته… اگر هم دعوت بشویم اغلب نمی‌رویم چون با خود می‌گوییم از کجا بیاوریم که کادو بدهیم؟»

مسعود یوسفی

ادامه مطلب

اقتصاد کلان

تورم احساس شده

tavarom
نرخ تورم احساس شده توسط افراد در ۴ فصل مورد بررسی (پاییز ۱۴۰۰ تا تابستان ۱۴۰۱) تفاوت تا بیش از دو برابر با نرخ تورم اعلامی مرکز آمار و بانک مرکزی داشته و از آن ها بیشتر بوده است.
به گزارش ترقی آنلاین ، مرکز پژوهش های مجلس با پرداختن به چالش باورپذیری آمارهای تورمی برای مردم، خواستار تغییرات درخور توجهی در نحوه محاسبه و آماردهی نرخ تورم، شده و شاخصی به نام شاخص تورم نرخ تورم درک شده را پیشنهاد داده است.
نرخ رسمی تورم طبق تعریف خود، به میانگین تغییرات قیمت سبدی از کالاها در طول یک سال نسبت به سال قبل از آن گفته می شود.
به نوشته خراسان، این نرخ در سال هایی دورتر، مورد تاکید سیاست گذاران و رسانه ها در سطح جامعه بود. با این حال، مسئله اساسی این جا بود که به دلیل مقایسه دو میانگین از شاخص قیمت همه کالاها، آن هم در بازه زمانی دو سال، برای برخی باورپذیر نبود. به عنوان مثال این رقم در اردیبهشت امسال طبق تازه ترین گزارش های مرکز آمار ایران، ۴۹.۱ درصد بوده است.
در ادامه، با گزارش های تفکیکی که به خصوص مرکز آمار در سال های گذشته ارائه داده است  و همچنین تورم های بالا در سال های اخیر، بیشترین توجه ها به سوی تورم ماهانه قیمت ها  یا نقطه ای(شاخص قیمت ها در هر ماه نسبت به ماه مشابه سال گذشته) معطوف شده است.
به عنوان مثال این دو شاخص در اردیبهشت امسال، توسط مرکز آمار به ترتیب ۲.۸ و ۵۴.۶ درصد اعلام شده است. (بماند که بین دو نهاد مرکز آمار و بانک مرکزی نیز تفاوت نرخ اعلامی تورم دیده می شود) با این حال، باز به نظر می رسد آن چه در جامعه، مردم از روند قیمت ها می گویند و احساس می کنند، با این داده ها فرق می کند.
در این زمینه، تازه ترین گزارش مرکز پژوهش های مجلس با تایید این مطلب، دلایلی را که موجب این تفاوت می شود ، برشمرده و خواستار تغییرات درخور توجهی در نحوه محاسبه و آماردهی نرخ تورم شده است.
تورمی که مردم احساس می کنند
محاسبات مرکز پژوهش های مجلس که از پاییز ۱۴۰۰ برآورد انتظارات تورمی و شاخص اعتماد مصرف کننده را آغاز کرده، نشان می دهد که نرخ تورم احساس شده توسط افراد در ۴ فصل مورد بررسی (پاییز ۱۴۰۰ تا تابستان ۱۴۰۱) تفاوت تا بیش از دو برابر با نرخ تورم اعلامی مرکز آمار و بانک مرکزی داشته و از آن ها بیشتر بوده است.
نکته ای که این مرکز روی آن تاکید دارد، این است که این موضوع منحصر به اقتصاد ایران نیست و در دیگر نقاط دنیا نیز چنین مسئله ای وجود دارد.
برای مثال، درحالی که در اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۱، نرخ تورم نزدیک به صفر بوده، احساس مردم از تورم نزدیک ۵ درصد بوده است. این موضوع با شدت کمتری در کانادا نیز وجود داشته است. با این حال در این کشور نرخ تورم احساس شده در بیشتر اوقات منطبق بر نرخ تورم هدف بانک مرکزی بوده که این موضوع، اعتبار بانک مرکزی در سیاست گذار پولی را نشان می دهد.
۵ دلیل در توضیح این که چرا  نرخ تورم احساس شده مردم با تورم رسمی فرق دارد
بخشی از دلایل این تفاوت در نرخ تورم اعلامی نهادهای رسمی و نرخ تورم احساس شده را می توان در حداقل ۵ محور به شرح زیر بیان کرد:
۱-تفاوت اهمیت و وزن کالاها در سبد هزینه خانوار بین خانوارهای مختلف: شاخص مربوط به محاسبه نرخ تورم، رشد قیمت گروه های کالایی را با توجه به وزن هر گروه در سبد هزینه خانوار در نظر می گیرد. از آن جایی که در سبد هزینه خانوارهای مختلف، وزن یا همان ضریب اهمیت گروه های کالایی، متفاوت است، در نتیجه اولین تفاوت در مسئله یاد شده، از این جا نشئت می گیرد.
از همین رو پیشنهاد می شود، نرخ های تورم جایگزین، برای گروه های خانوار منتخب محاسبه و همزمان با نرخ تورم رسمی منتشر شود. برخی از گروه های پیشنهادی عبارتند از: صاحبخانه ها و مستاجرها، فقرا و ثروتمندان، خانوارهای دارای تحصیلات دانشگاهی و خانواده های فاقد تحصیلات، خانوارهایی که فرزندان زیر ۱۸ سال دارد، خانوارهای با سرپرست زن، گروه های سنی تعریف شده مانند جوانان، میان سالان و سالمندان.
۲-تفاوت سطح و تغییرات قیمت ها در مناطق مختلف جغرافیایی: به عنوان مثال داده ها نشان می دهند که نرخ تورم نقطه به نقطه (رشد قیمت ها در یک ماه نسبت به ماه مشابه سال گذشته)، در تیرماه ۱۴۰۱ و بین استان های مختلف تفاوت بیش از ۱۰ درصد داشته است. به طوری که در خوزستان در حدود ۴۷.۳ و در خراسان شمالی ۵۹.۶ درصد بوده است.
۳-مورد خاص مسکن: مسکن با وزن (ضریب اهمیت) بیش از ۳۰ درصد از شاخص قیمت مصرف کننده، یکی از مهم ترین عوامل اثرگذار بر احساس مردم از تورم است.
با این حال درباره نحوه محاسبه هزینه مسکن در شاخص قیمت مصرف کننده حداقل یک نکته کلیدی وجود دارد و آن این که: در محاسبه شاخص قیمت مسکن در شاخص قیمت مصرف کننده، از هزینه های مرتبط با مسکن (اجاره و …) استفاده می شود. این در حالی است که هنگامی که خانوارها به تغییرات قیمت مسکن فکر می کنند، احتمالاً به این موضوع اشاره می کنند که هزینه خرید خانه چقدر است و بخش مهمی از خانوارها ممکن است تصوری از هزینه استفاده از خانه نداشته باشند.
در این زمینه، آمارها نشان می دهند که در سال های اخیر حداقل در دو دوره (اردیبهشت ۱۳۹۸ و آبان ۱۳۹۹)، مسکن جهش قیمتی بالای ۱۰۰ درصد داشته، در حالی که در همین زمان، نرخ رشد اجاره که مبنای محاسبه شاخص قیمت مسکن در شاخص قیمت مصرف کننده است، رشد های کمتر از ۳۰ درصدی را تجربه کرده است.
4- خریدهای متداول و «شاخص قیمت روزمره (EPI)»: دیدگاه مصرف کنندگان درباره تورم عمدتاً ناشی از تغییرات قیمت در اقلامی است که بیشتر خریداری می شوند. این کالاها اغلب شامل اقلام غیر بادوام مانند مواد غذایی و اقلام مراقبت شخصی هستند که معمولاً نرخ تورم بالاتری را هم تجربه می کنند. با این اوصاف، یک دلیل مهم تفاوت در نرخ تورم رسمی و احساس شده، همین مسئله است.
در این زمینه موسسه آمریکایی تحقیقات اقتصادی، با معرفی شاخصی به نام EPI در کنار شاخص مرسوم CPI، رشد قیمت در محاسبه این شکل از تورم را برای کالاهایی در نظر می گیرد که به طور روزانه خریداری می شوند و خرید آن ها را نمی توان به راحتی به تعویق انداخت. مانند غذا، آب و برق، داروهای نسخه ای، خدمات تلفن و … این موسسه از دو معیار برای سنجش تورم کالاهای مد نظر استفاده می کند: الف) کالاها یا خدماتی که تواتر بالا داشته باشند یعنی حداقل یک بار در ماه خریداری شوند ب) کالاها و خدماتی که قیمت آن ها به صورت قراردادی ثابت نیست. به این معنا که هیچ روشی برای از پیش تعیین کردن قیمت کالا یا خدمت حداقل برای 6 ماه وجود ندارد.
این شاخص، مواردی را که به ندرت خریداری می شوند مانند اتومبیل، لوازم خانگی، مبلمان یا پوشاک ، در محاسبه تورم مستثنا می کند؛چرا که خرید این محصولات را می توان برنامه ریزی کرد یا به تعویق انداخت و شوک های غیر منتظره ناشی از تغییرات قیمت این کالاها به بودجه خانوار را از بین برد.
این شاخص همچنین هزینه مسکن را که می تواند به صورت قراردادی برای حداقل چندین ماه (درباره اجاره) یا چندین دهه (درباره پرداخت مسکن) ثابت شود، در نظر نمی گیرد. با این توجیه که جهش ناگهانی قیمت مسکن به معنای جهش فوری در اجاره یا بازپرداخت وام مسکن نیست.
5-تفاوت نرخ تورم درک شده با نرخ تورم رسمی: تا این جا به دفعات از تورم احساس شده سخن گفته شد. با این حال، باید به یک شاخص مستقیم در این زمینه با عنوان نرخ تورم درک شده یا PEPI در مقابل نرخ های تورم مرسوم اشاره کرد که توسعه ای از شاخص «قیمت روزمره»، به شمار می رود.
مبنای محاسبه این شاخص تورم، این است که افراد در مقایسه با کاهش یا ثبات قیمت ها، عموماً افزایش قیمت را به خاطر می سپارند برای همین این شاخص، وزن بیشتری به گروه های کالایی می دهد که افزایش قیمت داشته اند.
مرکز پژوهش های مجلس در این باره برای ایران، وزن های شاخص قیمت روزمره (EPI) را در صورت افزایش قیمت کالاها دو برابر و در غیر این صورت ثابت، فرض کرده و به عنوان مثال با استناد به آمارهای مرکز آمار، روند آن را با روند تورم مرکز آمار مقایسه کرده است.
همان طور که در نمودار مشاهده می شود، نرخ تورم بر این اساس در شرایطی در تیرماه ۱۴۰۱ به ۸۸ درصد رسیده که محاسبات معمول مرکز آمار، آن را ۵۴ درصد نشان می دهد.

ادامه مطلب

اقتصاد کلان

افزایش وام ودیعه مسکن مستاجران

404980 500
ترقی آنلاین: عضو شورای عالی مسکن از دستور رئیس‌جمهوری از افزایش رقم وام ودیعه مسکن برای مستاجران خبر داد.
به گزارش پایگاه خبری ترقی آنلاین،احمد دنیامالی، عضو کمیسیون عمران از دستور رئیس‌جمهوری برای افزایش وام مستاجران خبر داد و گفت: وزیر راه و شهرسازی اقداماتی را در قالب بسته حمایت از مستاجران در جلسه اخیر شورای عالی مسکن که با حضور رئیس‌جمهوری برگزار شد، مطرح کرد و با توجه به دستور رئیس‌جمهوری حمایت از مستاجران از طریق سرعت بخشیدن به ارائه تسهیلات و افزایش سقف آن برای مستاجران، تدوین بسته حمایتی از مستاجران در دستور کار شورای عالی مسکن قرار دارد.
وی با بیان اینکه افزایش سقف تسهیلات برای مستاجران را در مجلس پیگیری می‌کنیم و دستور رئیس‌جمهوری هم افزایش وام مستاجران است، ادامه داد: قرار بر این است که عدد تسهیلات ودیعه و کمک هزینه رهن به مستاجران افزایش پیدا کند و در بسته ارائه شده از سوی وزیر راه و شهرسازی یکی از اقدامات افزایش قابل توجه رقم وام مستاجران است اما هنوز عدد آن نهایی نشده‌ است.
عضو شورای عالی مسکن افزود: یکی از راهکارهای موثر حمایت از مستاجران ارائه تسهیلات برای افزایش قدرت پرداخت رهن و اجاره است. با توجه به افزایش قیمت‌هایی که در بازار مسکن رخ داده باید تسهیلات ودیعه مستاجران افزایش پیدا کند به ویژه رقم و سقف این تسهیلات برای زوج‌هایی که به تازگی تشکیل خانواده داده‌اند، ‌باید بالا برود تا با بحران تأمین مسکن مواجه نشوند.
دنیامالی درباره عدم تمکین بانک‌ها از پرداخت تسهیلات مسکن چه برای نهضت ملی و چه برای مستاجران اظهار داشت: در قانون جهش تولید مسکن آمده است که بانک‌ها اگر از تکلیف پرداخت تسهیلاتی که برای آنها در نظر گرفته شده تمکین نکنند، مشمول جریمه‌های قانونی می‌شوند.
این عضو کمیسیون عمران مجلس تاکید کرد: در جلسه اخیر شورای عالی مسکن تمام مدیران بانک‌ها دعوت بودند و در این باره مدیران بانکی توضیحاتی را ارائه دادند اما تاکید آقای رئیس‌جمهور این بود که وام ودیعه مستاجران و تسهیلات مسکن بانک‌ها بایدف تکالیف تعیین شده را انجام دهند.
وی درباره آخرین گزارش‌ها ازوضعیت پروژه نهضت ملی مسکن گفت: ۳۰ هزار هکتار زمین در اختیار پروژه جهش تولید مسکن (نهضت ملی مسکن) قرار گرفته و ۲۰ هزار هکتار دیگر هم در حال کارسازی است و در مجموع ۵۰ هزار هکتار زمین به این پروژه اختصاص داده شده است. تا کنون ۱۱۱ هزار میلیارد تومان تسهیلات به این پروژه اختصاص داده شده اما تأمین منابع با اعداد مطلوب و در نظر گرفته شده هنوز فاصله دارد.

ادامه مطلب

نقل و نشر مطالب و کلیه حقوق مادی و معنوی متعلق به پایگاه خبری ترقی آنلاین می باشد.

سئو و طراحی توسط | ایتوکس